- شناسه : 3541
- موضوع : کتاب ، مقاله و جزوه
- فرمت اصلی : pdf
- تعداد صفحات : 6
- حجم فایل : 0.5 مگابایت
- در صورت مغایرت با توضیحات
- از طریق چت انلاین و واتساپ
- دانلود سریع پس از خرید فایل
- در هر زمان با چند کلیک سریع
این فایل، متن درس ششم (مهر و وفا) را بهصورت کامل ابتدا در قلمرو زبانی (معنی کلمات و واژهها، نکات دستوری و ... توضیح داده است. سپس در قلمرو ادبی، تمامی آرایههای ادبی که در ابیات بهکار رفته است را بیان کردهایم و در نهایت، در قلمرو فکری معنی و مفهوم هر بیت شرح داده شده است و شما را از هر کتاب و متن دیگری بینیاز کرده است. همچنین متن گنج حکمت (حقه ی راز) نیز کاملاً توضیح داده شده است.
این فایل در مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی شهر سمنان تدریس میشود و برای داوطلبان کنکور و همچنین دانشآموزانی که امتحان نهایی درس فارسی دارند بسیار مناسب است. به دلیل زحمتی و وقتی که تهیّهی این جزوه داشته است، خواهش میکنم که در هیچ جا بدون نام نویسنده استفاده نشود که حقی از این بابت بر گردن کسی نباشد. از کپی کردن نیز اجتناب کنید..
متون این درس از ادبیات عرفانی و تعلیمی گرته شده است: موضوع این متن ها، بیان عواطف و احساسات شاعر یا نویسنده دربارهٔ دوستی، محبّت، عشق، شادی و برخی مفاهیم عمیق عرفانی است. به آثاری که چنین درونمایه ای دارند، «ادبیات غنایی» گفته می شود.
ادبیات غنایی، اشعار و متونی است که احساسات، عواطف شخصی، حالات عاشقانه و امید و آرزو را با زبانی نرم و لطیف بیان می کند. در ادبیات فارسی، موضوع های غنایی با مفاهیمی همچون: عشق، عرفان، مرثیه، مناجات و گلایه و شکایت، معمولاً در قالب های شعری غزل، مثنوی و رباعی و نیز در قالب نثر نوشته می شود. ادبیات عرفانی ما که بسیار غنی و گسترده است، در حوزۀ ادبیات غنایی قرار می گیرد.
نمونه هایی از هر قسمت درس را در اینجا ذکر کرده ایم تا مخاطب در انتخاب متن رغبت کامل داشته باشد.
نمونه از متن درس ششم:
قالب: غزل (چامه) / وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (رشته انسانی)/ نگه دارد: ردیف
۱- هر آن که جانب اهل وفا نگه دارد/ خداش در همه حال از بلا نگه دارد
قلمرو زبانی: هرآن که: هر کسی که (اسم مبهم) / اهل وفا: باوفایان، وفاداران / نگه دارد: در مصراع اول مضارع التزامی ولی در مصراع دوم مضارع اخباری است / خداش: جهش ضمیر (خدا در هه حال از بلا نگهش دارد)، خدا او را / بلا: گرفتاری.
قلمرو ادبی: جانب کسی را نگه داشتن: کنایه، پشتیبانی کردن / هر، در: جناس / واجآرایی «الف»
قلمرو فکری: هر کس که از باوفایان جانبداری و حمایت کند، خداوند نیز او را در هر حالی از گرفتاریها حفظ میکند.
۲- حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست / که آشنا سخن آشنا نگه دارد
قلمرو زبانی: حدیث: سخن، روایت، ماجرا / مگر: جز / حضرت: آستانه، درگاه، جناب / که: زیرا / آشنای نخست: معشوق، دلبر؛ آشنای دوم: عاشق، دلشده / نگویم: مضارع اخباری نمی گویم / نگه داشتن سخن: رازداری
قلمرو ادبی: واژه آرایی: دوست، آشنا / تضمین شعر سعدی (حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست / یکی تمام بُوَد مطلع بر اسرارم)
قلمرو فکری: سخن دوستی و ماجرای دوست را فقط به یار میگویم؛ زیرا فقط دوست محرم راز دوستش است.
۵- صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی / ز روی لطف بگویش که جا نگه دارد
قلمرو زبانی: صبا: نام بادی ست که از شمال شرقی میوزد، باد بهاری (در ادبیات فارسی نماد پیک و قاصدی است میان عاشق و معشوق) / ای صبا: منادا / اَر: اگر / همآوا: صبا، سبا (نام یک شهر) / زلف: موی بلند جلوی سر/ از روی: به خاطر / «ـَ ش» در «بگویش»: متمم = به او بگو.
قلمرو ادبی: ای صبا: تشخیص؛ نماد پیک و نامه بر؛ واسطه میان دلبر و دلشده / سر: ایهام تناسب، ۱- نوک ۲- کلّه (در معنای دوم با زلف و روی تناسب دارد) / دیدن دل در سر زلف: کنایه از عاشق بودن / روی: ایهام تناسب، ۱- به خاطر ۲- چهره (در معنای دوم با زلف و سر تناسب دارد) / جا نگه دارد: وفادار باشد، حق دوستی را ادا کند / دل، زلف: تناسب / واج آرایی: «ر»
قلمرو فکری: ای باد صبا، اگر دل مرا در زلف یار گرفتار دیدی، به دل من، سفارش کن که آن پناهگاه امن را از دست ندهد (عاشق بماند).
۷- سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری / که حق صحبت مهر و وفا نگه دارد
قلمرو زبانی: زر: طلا / زر، دل، جان: معطوف / یار: دلبر / حذف فعل به قرینۀ معنوی در مصراع اوّل: (فدای آن یاری باد /باشد…) / حق صحبت مهر و وفا: گروه مفعولی / صحبت: همنشینی / مهر: عشق، مهربانی
قلمرو ادبی: سر: مجاز از جان / زر: مجاز از دارایی / سر و زر و دل و جانم: مجاز از همه وجود عاشق / سر، زر: جناس / سر، دل، جان: تناسب / مهر: ایهام تناسب (مهر و وفا نام دو دلداده در داستانهای عاشقانه) / حق صحبت نگه داشتن: کنایه از وفادار بودن
قلمرو فکری: جان و دارایی و همه هستی من فدای آن یاری که حق دوستی را ادا کند و نسبت به من وفا باشد.
۸- غبار راهگذارت کجاست تا حافظ / به یادگار نسیم صبا نگه دارد
قلمرو زبانی: راهگذار: گذرگاه، محل عبور / به یادگار: به عنوان یادگاری / «ـَ ت» مضافالیه / نسیم صبا: باد صبا، نسیم صبحگاهی
قلمرو ادبی: غبار راهگذارت کجاست: کنایه از ارزشمندی یار/ واج آرایی: «ا»، «ر» / حافظ: نام هنری، تخلّص
قلمرو فکری: گرد و غبار محل عبوری که تو قدم بر آن گذاششتی کجاست تا حافظ بهعنوان یادگاری از نسیم صبا آن غبار را حفظ کند.
نمونه از گنج حکمت حقه ی راز:
روزی یکی نزدیک شیخ آمد و گفت: «ای شیخ آمده ام تا از اسرار حق چیزی با من نمایی.»
شیخ گفت: «بازگرد تا فردا.» آن مرد بازگشت.
قلمرو زبانی: شیخ: پیر، مرشد، پیشوای عارفان / اسرار: جمع سرّ، رازها، رمزها / حق: خداوند / با من: به من / نمایی: نشان بدهی / ای شیخ: منادا
قلمرو فکری: روزی کسی نزد پیشوای عارفان (ابوسعید ابی الخیر) آمد و گفت: ای شیخ آمده ام تا از رازهای خداوند، چیزی به من نشان بدهی. شیخ گفت: برگرد و تا فردا منتظر باش. آن مرد برگشت.
🔹 مرد پیش شیخ آمد و گفت: «ای شیخ، من از تو سرّ خدای تعالی طلب کردم، تو موشی به من دادی؟!» شیخ گفت: «ای درویش، ما موشی در حقّه به تو دادیم، تو پنهان نتوانستی داشت؛ سرّ خدای را با تو بگوییم، چگونه نگاه خواهی داشت؟!»
قلمرو فکری: مرد پیش شیخ آمد و گفت: ای شیخ! من راز خدای بزرگ را از تو خواستم، چرا تو به من موشی دادی؟ شیخ گفت: ای زاهد! ما موشی در جعبه به تو دادیم و تو نتوانستی آن را پنهان کنی؛ اگر راز خدا را به تو بگوییم، چگونه میتوانی آن را پنهان نگه داری؟
اسرار التوّحید، محمّد بن منوّر